جدول جو
جدول جو

معنی چاره گزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

چاره گزیدن
(اِ تِ بُ دَ)
تدبیر کردن. اتخاذ تدبیر نمودن:
ستاره شمر گفت و خسرو شنید
یکی کژ و ناخوب چاره گزید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
انعزال. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). تقتر. اعتناز. تعزل. اعتزال. استعناز. (منتهی الارب). گوشه گرفتن. دوری جستن. کناره کردن
لغت نامه دهخدا